نیـــــــــــــــلوفـــــــــــر  جــــــــــــــــوننیـــــــــــــــلوفـــــــــــر جــــــــــــــــون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

تمام زندگیم نیلو

نیلوفر و تولد بابایی

لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو  در گلستان وجودم گل زیبای منی نازنینم چه بگویم که تو در قلب منی یاسر عزیزم تولدت مبارک . چند روز پیش تولد بابا بود یادمه که پارسال همچین روزی  دقیقا روز تولد بابایی برابر شده بود با جشن 1000 روزگی تو  یعنی امسال 1365 روزه هستی مث همیشه یه تولد 3 نفره گرفتیم و بازم طبق معمول هرکجا که کیک باشه تولد توئه و این تویی که باید شمعو فوت کنی واسه خودت مغازه درست میکنی و میشی فروشنده و منم میشم مشتریت . حرفه ای هم هستی . سلام خانوم کدومو میخواین .باشه .اجازه بدین حس...
11 تير 1393

سقالکسار

جمعه 17 خرداد نهار خوردیم و بعد از ظهر دخترعمو ی بابا زنگ زد گفت که اونجان  ما هم  رفتیم سقالکسار جای بکر و قشنگی بود وسط یه دریاچه ی طبیعی بود و اطرافش همه درخت و جنگل .تو هم دختر خوب مامان تا اونجا تو  راه خوابیدی و بعدش با بچه ها اونجا کلی بازی کردی و مث همیشه موقع  برگشت دوست نداشتی که بیایم خونه .... از اونجایی که الان بیشتر جاها تک فرزندی شده  خیلی از بچه ها احساس تنهایی میکنن  تو هم همش یه جوری مث التماس بهم میگی   مااامااانی میشه یه بچه بزاری تو شیمَکت بعد بیاری بیرون با من بازی کنه. ...
2 تير 1393
1